شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ، مثنوی مولوی، گلستان و بوستان سعدی، رباعیات خیام و آثار نظامی تنها بخشی از این گنجینه عظیمند که هنوز در میان ایرانیان و حتی فراتر از مرزهای ملی، شنونده و خواننده دارند. این آثار نهتنها شاهکارهای ادبی بلکه آیینهای از اندیشه و جهانبینی ایرانیاند و به انسان امروز نیز پیامهایی تازه میدهند.
با این همه،در دنیای امروز که فناوریهای نوین و رسانههای تصویری برزندگی ما سلطه یافتهاند، خطر دور شدن نسل جدید از این متون ارزشمند جدی است. آنچه در گذشته در محافل خانوادگی و مجالس ادبی سینه به سینه منتقل میشد، اکنون زیر فشار سرگرمیهای لحظهای و شبکههای اجتماعی کمرنگتر شده است.
درچنین شرایطی، رسانه ملی میتواند و باید نقش محوری در بازخوانی و احیای این میراث ایفا کند. یکی از ظرفیتهای بیبدیل در این مسیر، نمایش رادیویی است. رادیو با بیش از هشت دهه سابقه در ایران رسانهای است که همواره رابطهای صمیمانه و مستقیم با مخاطب داشته و هنوز میتواند در عمیقترین لایههای ذهن و تخیل شنوندگان نفوذ کند. برخلاف تصویر، رادیو به شنونده آزادی عمل میدهد تا با قوه تخیل خود صحنهها و شخصیتها را بازسازی کند. از این رو اجرای آثار کلاسیک در قالب نمایش رادیویی فرصتی است برای پیوند دوباره ادبیات کهن با زندگی امروز.
نمونههای موفقی که تاکنون دررادیو نمایش تولید شدهاند،نشان دادهاندچگونه میتوان باانتخاب درست متن،طراحی فضاسازی، بهرهگیری از موسیقی اصیل ایرانی و صدای هنرمندان توانمند، داستانهای کهن را زنده کرد و ارزشهای جاودانه آن را به گوش مخاطبان رساند. روایت رادیویی از متون کلاسیک تنها بازگویی قصهها نیست بلکه انتقال پیامهای انسانی، اخلاقی و فرهنگی این آثار به نسل امروز است؛ پیامهایی که در هیاهوی دنیای مدرن بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
فراموش نکنیم بسیاری از ملتها با افتخار، میراث ادبی خود را به نسلهای آینده معرفی میکنند. انگلستان شکسپیر را جهانی کرده است، روسیه داستایوفسکی و تولستوی را و فرانسه ویکتور هوگو را. ایران نیز با فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی میتواند سهمی بزرگتر در گفتمان فرهنگی جهانی داشته باشد به شرط آنکه خودمان ابتدا این میراث را بازخوانی و بازآفرینی کنیم. رسانه ملی با گستره و قدرتی که در اختیار دارد، یکی از مؤثرترین ابزارها برای تحقق این هدف است.
اگر بازخوانی و اجرای خلاقانه این متون در دستور کار قرار گیرد، نهتنها جوانان ایرانی با ریشههای فرهنگی خود آشتی میکنند بلکه رسانه ملی در عرصه بینالمللی نیز میتواند تصویری غنی و فرهنگی از ایران ارائه دهد.
ادبیات کلاسیک ایران دریایی است که پایان ندارد. هرچه بیشتر از آن برگرفته شود، زلالتر و پرمایهتر میشود. رسانه ملی اگر این منبع راجدی بگیرد، میتواند هم به غنای فرهنگی جامعه بیفزاید و هم رسالت تاریخی خود را در حفظ و ترویج هویت ایرانی اسلامی بهخوبی ایفا کند.